منشورعاشورا

از سر نی سر زده امشب سر سردارعشق 

گرم شدگویی به تکبیرش دل بازار عشق 

میرود خورشیدوار اینسان به پیش کاروان 

تا برافروزد چراغ روشن وخونبار عشق 

یاس نیلی.ضرب سیلی.سوزآه وخارراه 

از گل غم شد تماشایی رخ زوار عشق 

با دلی سرشار از غمهای جانسوزفراق

دختر شیر خداگردیده دفتردار عشق 

چیست این عشق الهی کاین چنین سبط رسول 

تشنه با سر میرود در وادی اسرار عشق 

دشت تاول میزند هردم ز سوز تشنگی 

لاله میروید به داغ ساقی گلزار عشق 

تا لگد مال ستوران شد تن خون خدا 

مهر شد منشور عاشورا زخون درکارعشق 

چین غم برچهره خورشیدافتادای دریغ 

تابه خون آغشته شددرکربلارخسارعشق 

قبله جاوید اهل دل زمین کربلاست 

زانکه میچرخد به دورتربتش پرگارعشق 

در دل تاریخ از فریاد سرخ واقعه 

میکند پژواک عاشوراییان تکرارعشق