پایگاه اشعار رجبعلی نیسی...فانوس دهکده

این وبلاگ برای همدلی با سالکان طریق عشق بنا گردیده است..یاعلی(ع)

پایگاه اشعار رجبعلی نیسی...فانوس دهکده

این وبلاگ برای همدلی با سالکان طریق عشق بنا گردیده است..یاعلی(ع)

رباعی

تا موی تو روی شانه ها میریزد


در دام بلا چه دانه ها میریزد


درشهرنهاده ای قدم یکباره


یا سقف تمام خانه ها میریزد؟


++++++++++++++++++++


هرچندهمیشه التماس ازمن بود..


تقدیر وتشکر وسپاس ازمن بود..


اما چه کنم که با دل نازک تو


همواره شکستن وهراس از من بود


++++++++++++++++++++


برگرد وبیا..بیانکن شرم از من


دلسردمشو..بیا دل گرم از من


سرسختی ودلسنگی ودوری ازتوست


آغوش گشاده.بستر نرم از من


++++++++++++++++++++


از سینه من اگر توسربرداری..


از دیده ی من نگاه تر برداری..


درسوزپشیمانی خودخواهی سوخت


ازخواستنم تودست اگر برداری


++++++++++++++++++++


تا بود غرور من لگدکوب تو بود


همواره رقیب یارمحبوب تو بود


ازمن که گذشت اما ایکاش


درشهریکی به فکرآشوب توبود


+++++++++++++++++++++


آواره شب.صبح سپیدش باتوست


غم کهنه شده.جلدجدیدش باتوست


قفلی زده ای سخت به دروازه دل


ای عشق بیا که شاکلیدش باتوست


+++++++++++++++++++


دکتربه خداقسم سرم سنگین است


تابوده همین بوده وتاهست این است


ناباب اگر به جای ارباب شود


قانون همه جا تقلب وتوهین است


+++++++++++++++++++


تا سرنزده کار خلافی از من


بشتاب که این دل بشکافی ازمن


من بیخبرم ولی فلانی میگفت:


مامور گرفته اعترافی از من


@@@@@@@@@@@ 

 

باید که ز رخ نقاب را برداریم 

 

شعر وقلم وکتاب را برداریم 

 

خورشید صفت طلوع باید بکنیم 

 

تا این شب بدحساب را برداریم 

 

************************** 

 

تاریکی ما سزای خاموشی ماست 

 

این خار شدن گل فراموشی ماست 

 

برخیز...بیا دوباره کاری بکنیم 

 

پیروزی ما به دست همدوشی ماست 

 

******************************** 

 

از سردی ماست بختمان میسوزد 

 

دل هیچ که تاج وتختمان میسوزد 

 

از دست به دست کردن..فردا 

 

بر روی طناب رختمان میسوزد 

 

******************************** 

 

شب بی تو چو ماه سرگردانم 

 

مثل پر کاه سر گردانم 

 

صدبار سرم کلاه رفته_حالا 

 

من با سر بی کلاه سر گردانم 

 

************************************ 

 

داوود مگو که ما خوش آوازتریم 

 

از یوسف مصر هم سرافرازتریم 

 

برسفره ی ما هر آنکه آید آید 

 

از حاتم شهر دست ودلبازتریم 

 

**************************  

 

من مانده ام و دلی زعشقت لبریز 

 

تو مانده ای وگزینه های سر میز 

 

یا حمله من ومرا بسوزان یکسر 

 

یا ثبت کن این نگارش صلح آمیز 

 

****************************** 

 

پرونده ی من فقط دو امضا میخواست 

 

خط من وتو دگر چه از ما میخواست 

 

محروم نکن مرا ز دیدار خودت 

 

بیچاره دلم چه غیر از اینها میخواست 

 

******************************* 

 

من رفتنی ام بیا که مرگم حتمیست 

 

طوفانزده ام..خزان برگم حتمیست 

 

امروز بیا...بیا که فردا دیر است 

 

بشکستن شاخه از تگرگم حتمیست 

 

******************************** 

 

بی عشق به قعر اشتباه افتادم 

 

فریاد زدم که آه...آه افتادم 

 

از عشق به عقل خود رو کردم 

 

"از چاله در آمدم به چاه افتادم" 

 

**************************** 

 

تا کی دلم از وصال تو محروم است 

 

بیچاره فقط به عشق تو محکوم است 

 

افتاده به زندان فراقت دل ما 

 

محکوم تو هم عقوبتش معلوم است 

 

***************************** 

 

این کوچه گواه رد پای دل ماست 

 

هرجا که غمیست آشنای دل ماست 

 

دروازه ی دل همیشه اینجا بازاست 

 

هرغصه که میرسد صفای دل ماست 

 

******************************* 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد