مناجات

بارالها نیمه شب با گریه های عاشقانه 

میچکد برگونه هایم اشک شوقم دانه دانه 

میزند برشاخه ی امید مهر تو جوانه 

میکند در خانه ی دل نور عشقت آشیانه 

*************************** 

بارالها آمدم بر درگهت با آه و زاری 

خسته از بارگنه با یک جهان امیدواری 

برسر کوی تو از جرم وخطا با شرمساری 

اشک میبارم ز جام دیده چون ابر بهاری 

**************************** 

بارالها ای که میبینی تو خود حال دلم را 

کن چراغانی به مهرت دیده ی ناقابلم را 

چاره کن بار دگر ای مونس جان مشکلم را 

تا بیابم اندرین طوفان غمها ساحلم را 

**************************** 

بارها فرموده ای هرکس تورا از دل بخواند 

در مسیر زندگانی هیچ هرگز در نماند 

حال امشب ابر چشمم بر درت خون میفشاند 

باز کن در را به رویش تاببیند تا بداند 

***************************** 

بارالها اولین و آخرین یارم تویی تو 

مونس دل محرم غمهای بسیارم تویی تو 

آنکه میبخشد زرحمت جرم و انکارم تویی تو 

آنکه باشد مهربانانه خریدارم تویی تو 

***************************** 

بارالها در هوایت سینه ای پر درد دارم 

خسته و بشکسته بالم اشک و آهی سرددارم 

از خزان آرزوها رنگ و رویی زرد دارم 

همچو نیسی عقده ها در این دل شبگرد دارم