-
شعر امام حسن مجتبی(ع)
یکشنبه 10 فروردین 1393 17:13
من خواب دیدم خواب زهرا را دوباره بوییدم از نـو یـاس بابا را دوباره بغضم چو نیلوفر به پای او گره خورد گفتم نرو.بنشین.ببین مارا دوباره سهم من از ارث پدر دریای اشک است دریاب این مظلوم تنها را دوباره چاهی برایم نیست تا در آن بگریم ماننده بابا کل شبها را دوباره مادرچو میخوابم همه امیدم اینست باشد نبینم صبح فردا را دوباره...
-
شعر امام حسن مجتبی(ع)
یکشنبه 10 فروردین 1393 16:50
وا میگذارم تا سحرچشم ترم را شایـد بـبـینم بـاردیـگرمـادرم را این کوچه میداند که من تنهاترینم این خانه میفهمد تمام باورم را ای اشکها.ای ناله هاکارم تمام است امشب اجل می گستراندبسترم را گفتم به زینب طشت آرد.آه اما جا دارد آیاطشت درد آخرم را؟ باید به یاد روز عاشورا گذارم برخاکها هنگام جاندادن سرم را بایاد زهرا درد زهر...
-
شعری برای امام رضا(ع)
یکشنبه 10 فروردین 1393 16:33
شود آیاکه شبی جرعه ی جامت باشم؟ به ضریحت رسم و مست مرامت باشم؟ شودآ یا که بدین سلسله ها.فاصله ها کـفتـر سبـز رهـای سـر بـامـت بـاشـم؟ دل من دست خودش نیست تو را میخواهد ونگاهی که به سر سبزی نامت باشم کشته عشق تـو یاسایل باب الکرمت؟ میل با توست بفرمای کدامت باشم؟ بین زوار تو باشاه وگـدا فرقی نیست عاشقم.شیفته ام.پیر...
-
نوحه حضرت علی اکبر(ع)
شنبه 9 فروردین 1393 15:38
شد روزگارم تیره تر از موی اکبر سرگشته ام.آشفته چون گیسوی اکبر راه حرم را گم کرده ام من(2) ********************** ای یوسف درخون شناور دیده وا کن بابای پیرت را ازین غربت رها کن تیغی بچرخان محشری در کربلا کن خون میچکد از دیده ام ازجـان ودل نـالیـده ام راه حرم را.. گم کرده ام من(2) ********************** ای لیلة القدرغمت...
-
شعر امام حسن مجتبی(ع)
شنبه 9 فروردین 1393 15:33
بایدخدا این سفره را وا کرده باشد تـا مـهر را با مـاه یـکجا کرده باشد بــایـد بیـاشوبـد تـمـام واژه هـا را حرفی که برگ عشق را تا کرده باشد خورشید از فیض نگاهش می تراود هرکو شبش را با تو فردا کرده باشد خـاکسـتر سـرد مـرا آتـش بـزن آه تا خاک من سودای صحرا کرده باشد حسن ختام صلح تو طوفان خونست باید که آن را عشق امضا کرده...
-
شعری برای امام صادق(ع)
جمعه 8 فروردین 1393 12:31
شرط آزادی شقایق بودن است عاشقی را پاک لایق بودن است مـاجـرای رسـتـگاری از عـذاب شیعه دربست صادق بودن است
-
نوحه حضرت علی (ع)
جمعه 8 فروردین 1393 12:20
پیک آزادیم از راه آمد ایهاالناس علی راکشتند شام تاریک مرا ماه آمد ایهاالنلس علی را کشتند ******************* بگذارید مرا سیر بنالم امشب که گره بازشده ازپروبالم امشب ازهمانروز که زهرای مرا آزردند آرزوهای علی خاک شدندافسردند ازهمانروز که پاییز فدک غوغا کرد هتک حرمت به مرا دست عدوامضاکرد منتظربوده ام ای تیغ مرا دریابی...
-
نوحه حضرت علی (ع)
جمعه 8 فروردین 1393 11:01
شیرخدا در بستر مرگ است ای یتیمان دعا کنید ========= باسرشک دیـده ی خـونین زخم او را دواکنید ========= شاه مردان دیگر ازجا برنمی خیزد چرا سکه در جیب گدای شب نمیریزدچرا رنگ رخسارش پریده ازغـم یارش خـمیده ای یتیمان دعا کنید ---------------- وای من از فرق اوخون جگرجوشیده است آسمان چون کعبه احرام عزاپوشیده است داردامشب...
-
شعری برای حضرت عباس(ع)
جمعه 8 فروردین 1393 09:42
عشق اگر پرکرده ازخون ساغر عباس را عشق بـازی سـوخـته بال و پر عباس را آب میسوزدچرایک دست او شدقسمتم می گرفتـم کاش دسـت دیگر عبـاس را قامت صبر حسین از هم گسسته آه آه کیست تـا بـردارد از جا پیکر عباس را؟؟ جای آب از او اگرجنگ آوری میخواستند آسمان می دید شور محشر عباس را ********************* سجده برسجاده خون کردنم...
-
شعری برای حضرت عباس(ع)
جمعه 8 فروردین 1393 09:33
عبــاس بـگـو چـرا عـلـم دستـت نـیــست بـرق نـگهـی بـه دیـده ی مستـت نیـست بـی دسـت بـه پـای عاشقی جــان دادی بیچاره کسی که مست و پابستت نیست
-
نوحه حضرت عباس (ع)
جمعه 8 فروردین 1393 08:52
بامن بمان ای مشک آسـآن نــریـز ای آب مـن آبــرو دارم(2 ) پایان آب مشک من پایان عباس است آبی که میریزد تمام جان عباس است کارفلک سرگشته ازایمان عباس است من آبرودارم{2} راهی نمانده تاحرم یاری نما ای مشک آبی به کام تشنگان جاری نما ای مشک یکدم حیا از آنچه میباری نما ای مشک من آبرو دارم{2} ای تیرجای مشک برچشمان من بنشین مـن...
-
جانبازان شیمیایی
سهشنبه 5 فروردین 1393 01:55
بغضم شکسته باز هم از بی صدایی ات تاکی سکوت.ای مرد مردم از جدایی ات با جان من بازی نکن بابای نازنین دلخونم از این سرفه های شیمیایی ات چشم به گودی رفته ودستان لاغرت بامن غریبی می کند درد آشنایی ات عمریست می بینم نفسهای بریده ات پیــونـد دارد بـادرخـت پارسایی ات ای شیر زخمی یادگار محشر نبرد باور کنم آیا چنین بی دست وپایی...
-
شعری برای حضرت زهرا س
سهشنبه 5 فروردین 1393 00:56
فریاد که ایــن درد مــداوا شدنی نیست زنـجیـر غم از پـای دلـم وا شدنـی نیست بیمار تو در بسـتر مـرگ است علی جان از دسـت مـده صبـر کـه او پـاشدنی مرهم نتـوان زد به دل سـو ختـه ی من مـولا سند پـاره کـه امــضا شـدنی نیست شرمنده ی روی تـوام ای دســت خـدایی امروز کـه زهرای تـو زهـرا شدنی نیست از صـاعـقه ی سیلـی و این ابر...