ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
مانده به صحرای بلا
دست عباسم
................
روی زمین کربلا
دست عباسم
.................
بار دگر زخم علی وا شده
فرق علمدار حرم تا شده
بر لب دریا لب عطشان او
تشنه ترین غنچه دنیا شده
با دلِ خون گشته جدا
دست عباسم
..................
محشر کبراست به بالین تو
دامن زهرا سر خونین تو
قد قُتِلَ ساقی صاحب لوا
عشق، مرید تو و آیین تو
..................
میرسد آوای مسیحایی ات
از لب خشک و دل دریایی ات
شمس و قمر خاک نشین تواند
در طلب روی تماشایی ات
.................
خیز که تا محشر کبرا کنی
از من و دل باز گره وا کنی
خیز که در معرکه ی کربلا
شاد دل حضرت زهرا کنی
..................
روی زمین است اگر ماه من
بر فلک افتاده تب آه من
خیز که تا باز حمایت کنی
از من و از غربت جانکاه من
.................
چشم و چراغ دل اهل حرم
نیست برادر غم تو باورم
بی تو چگونه به حرم رو کنم
چشمه خون است دو چشم ترم
.................
آه که شق القمرت کرده اند
خون به دل و چشم ترت کرده اند
ساقی عشقی و کنار فرات
چون دل من پر شررت کرده اند