نوحه زبانحال حضرت زینب س

بر نیزه ها باشد نگاه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

شد تیره تر شام سیاه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

ای آسمان خون گریه کن برایم

من خواهر خورشید کربلایم

از کودکی با غربت آشنایم

در هم شکسته تکیه گاه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

در خیمه ها غوغای شور و شین است

روز وداع زینب و حسین است

شام عزای فخر عالمین است

طوفان شده از اشک وآه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

جام جدایی را چه سان بنوشم

رخت اسارت را به تن بپوشم

فریاد زهرا میرسد به گوشم

ای پادشاه بی سپاه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

ای ماه بر نیزه دمی نظر کن

شام یتیمان مرا سحر کن

باردگر با ما بیا سفر کن

ای سایه ی تو سرپناه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

من پا به پای دخترت دویدم

با ناله های مادرت دویدم

از بس که دنبال سرت دویدم

خار بیابان شد گواه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

ای جان خواهر بی وفا نبودی

یک لحظه از زینب جدا نبودی

غافل ازین رنج و بلا نبودی

شد قتله گاهت قبله گاه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب 

مهلت نبوده دامنت بگیرم

داغ جدایی از تو کرده پیرم

چیزی نمانده از غمت بمیرم

نیسی بخوان از اشک و آه زینب

در ابر خون گمگشته ماه زینب