ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پسرم از نفس افتاد، به دادم برسید
___
داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید
___
رمقی نیست به جان و دل من
آتش افتاده به آب و گل من
آه، عباس کجایی که شده
لب سوزان علی قاتل من
خانه ی غم شده آباد، به دادم برسید
______
باز کن دیده به رویم پسرم
تا ببینی که چه آمد به سرم
چه کنم قحطی آبست علی
به خدا از لب تو تشنه ترم
تا ابد ناله و فریاد، به دادم برسید
______
اصغرم شیر ندارد، ای وای
آسمان کاش ببارد، ای وای
بعد عباس برای گل من
چه کسی آب بیارد، ای وای
خانه ی غم شده آباد، به دادم برسید
_____
ساقیا صاعقه ی آهت کو؟
برق شمشیر و رخ ماهت کو؟
حرم آل علی بی آب است،
علم نصر من اللهت کو ؟
تا شوم از غمش آزاد، به دادم برسید
______
ایهاالناس جوابی بدهید
به علی قطره آبی بدهید
طفل شش ماهه من بیهوش است
آبی از بهر ثوابی بدهید
مانده ام با غمش ای داد، به دادم برسید
_____
ایهاالناس، علی بی هوش است
و چراغ دل من خاموش است
رفت عباس و نیامد خیمه،،
قهرمانی که علم بر دوش است
تا ابد ناله و فریاد، به دادم برسید
______
ای چراغ شب تنهایی من
مانده گهواره و لالایی من
دیده بگشا و چراغانی کن
خیمه را ای گل رؤیایی من
خانه ی غم شده آباد، به دادم برسید
____
بی زبان است و دهان، خشکیده
در غمش باغ جهان، خشکیده
چشمه ی چشم عزیزان حسین
به عیان و به نهان، خشکیده
کودک غمزده جان داد، به دادم برسید