ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نوحه اربعین#
................
آمدم از سفر ای حسین من
خسته و خونجگر ای حسین من
........
بوده ام دربه در ای حسین من
با سرت همسفرای حسین من
.........
دیده وا کن ببین روزگارم را
روزگار من و شام تارم را
گریه ی بی امان بر سر خاکت
برده از دست من اختیارم را
شد دلم شعله ور ای حسین من
آمدم از سفر ای حسین من
.........
تیره شد آسمان در نگاه من
خیز و بین آتشین اشک و آه من
بوده در کوفه و شام ظلمانی
راس نورانی ات مهر و ماه من
خیز و بنما نظر ای حسین من
آمدم از سفر ای حسین من
........
بوده بر دوش من بار تنهایی
کرده ام بی تو اما شکیبایی
پادشاه غریب همه عالم
خیز و از خواهرت کن پذیرایی
زینب و چشم تر ای حسین من
آمدم از سفر ای حسین من
.........
با غمت اربعینی که سر کردم
جان خود را برایت سپر کردم
با رقیه دران کنج ویرانه
گریه از داغ تو تا سحر کردم
ماه شق القمر ای حسین من
آمدم از سفر ای حسین من