ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شعریادواره شهدا
امشب آوازم خدایی گشته باز
قلب شعرم کربلایی گشته باز
خاطرات جبهه ها درسینه ام
پیش رو گردیده چون آیینه ام
باز امشب میکنم تفسیر عشق
یاد گلهای شهید پیر عشق
یاد سرداران بیسر در نبرد
یادجبهه.یاد تیر و یاد درد
شوره زاری تشنه باران منم
خسته ای جا مانده از یاران منم
سر به دیوار ندامت میزنم
آه جا ماندی تو ای جان در تنم
آی عزراییل من از در درا
تا رها سازی ازین غربت مرا
دوستان همسنگران حق باوران
یک به یک رفتند آن نام آوران
قامت من گوییا دلکش نبود
سهم من یک از دوصد ترکش نبود
عاشقان در دود وآتش سوختند
تا چراغی جاودان افروختند
وه چه پیکرها به غربت مانده اند
تا به چشم جان علی را خوانده اند
آه ای دنیا سعادت را بخوان
ازپلاک وخاک ومشتی استخوان
آن سعادت کو به عالم ماندنیست
بهرهرچشمی نه خطش خواندنیست
آن سعادت مرد میخواهد ولی
مرد حق مرد شرف مرد علی
آن سعادت با شهادت توآم است
مستی مردان عالم آندم است
یک به یک رفتند یاران پیش و پس
ما گرفتاریم در بند هوس
سالها نرد سعادت باختیم
ای دریغا راه را نشناختیم
ای خوش آنروزی که دربزم حضور
زنده میشد قصه موسی و طور
تشنه بحر بلا بودیم وبس
سرخوش از جام ولا بودیم وبس
عشق در تکبیرمان جان میگرفت
تا سرشوریده سامان میگرفت
قطره قطره موج دریا میشدیم
لایق بزم تماشا میشدیم
بانگ ما زخمی ترین فریاد بود
زخم حنجر آخرین فریاد بود
در کجا دیدیدجز دشت جنون
خنده و انا الیه راجعون
بازهم ماییم وآن عهدی که بود
باشهادت لذت شهدی که بود
حیدر دوران اگر لب ترکند
هربسیجی ترک جان وسرکند
لشکرصاحب زمان آماده است
بر نبردی بی امان آماده است
رهبرا ما جان به کف آماده ایم
تیغ را با عشق صیقل داده ایم
پرچم سرخ وفا بر دوشمان
باز بر هرچه بلا آغوشمان
سربه روی نیزه ها چون جاگرفت
می توان آنگاه سر بالا گرفت
شعر نیسی قصه ی اهل دل است
کار بی سوز ارادت مشکل است